سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نرگس موسوی

یادت هست مادر؟


اسم قاشق را گذاشتی قطار، هواپیما، کشتی؛ تا یک لقمه بیشتر بخورم

 


یادت هست؟

 


شدی خلبان، ملوان، لوکوموتیوران؛

 


می گفتی بخور تا بزرگ بشی

 


آقا شیره بشی

 


خانوم طلا بشی

 


و من عادت کردم که هر چیزی را بدون اینکه دوست داشته باشم قورت بدهم... حتی

 


بغض های نترکیده ام را....




نوشته شده در دوشنبه 90/12/15ساعت 6:56 صبح توسط نرگس سادات موسوی نظرات ( ) |


Design By : Pichak